امارات بعد از مرگ خلیفه و آغاز ریاست محمد بن زاید/ آیا پس از خلیفه امارات، نوبت ملک سلمان است؟ +تصاویر
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۰۷۲۴۷
با وجود اینکه محمد بن زاید به عنوان ولیعهد در امارات عملا بر این کشور حکمرانی میکند اما مرگ خلیفه بن زاید دایره اختیارات وی را گسترش میدهد.
سرویس جهان مشرق _ روز جمعه ۱۳ مه ۲۰۲۲ برابر با ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ خبر مرگ «خلیفه بن زاید آل نهیان» رئیس امارات متحده عربی یکی از تیترهای اصلی اخبار خاورمیانه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حکومت نمایشی خلیفه بن زاید در امارات
وی دومین رئیس امارات از زمان تاسیس آن در دوم دسامبر سال ۱۹۷۱ و شانزدهمین حاکم امارت ابوظبی، بزرگترین امارت ۷ گانه این کشور به شمار میرود که دارای ۸ فرزند می باشد که تنها دو نفر از آنها پسر هستند؛ سلطان بن خلیفة آل نهیان و محمد بن خلیفة آل نهیان.
نماینده حاکم در منطقه شرقی ابوظبی، ولیعهد ابوظبی (۲۰۰۴–۱۹۶۹)، معاون دوم نخست وزیر امارات متحده عربی (۱۹۷۷–۱۹۷۳)، معاون فرمانده کل قوا و نیروهای مسلح امارات، از جمله مناصب مهمی بود که خلیفه بن زاید در اختیار داشت.
آنگونه که رسانههای اماراتی گزارش میدهند علت مرگ خلیفه بن زاید ۷۳ ساله، سکته مغزی عنوان شده است. البته او از سال ۲۰۱۴ دچار این عارضه گشته بود و در انظار عمومی ظاهر نمیشد. درواقع مانند حکومت «سلمان بن عبدالعزیز» در عربستان که عملا همه امور به «محمد بن سلمان» ولیعهد این کشور واگذار شده، چنین سناریویی در امارات نیز طی این سالها اجرا میشد و «محمد بن زاید» حاکم این کشور به حساب میآمد و نقش خلیفه بن زاید همچون ملک سلمان تا حدودی نمایشی بود.
آخرین باری که رئیس ۷۳ ساله امارات در مقابل انظار عمومی دیده شد به سال ۲۰۱۷ باز میگردد که در کنار «محمد بن زاید»، ولیعهد ابوظبی و برادر خود که عملا قدرت را در امارات در دست دارد، قرار داشت، در این مراسم و مناسبتهای نادر دیگری که خلیفه بن زاید در آن رویت میشد، علائم بیماری و عدم توازن در وی کاملا هویدا بوده است.
خلیفه بن زاید از سال ۲۰۰۴ تاکنون ریاست امارات متحده عربی را بر عهده گرفته بود، اما باید گفت که محمد بن زاید، برادر و ولیعهد وی عملا قدرت را در امارات در دست داشت و اغلب تصمیمات سیاسی داخلی و خارجی از سوی او گرفته میشود و خلیفه بن زاید تنها اسما ریاست این کشور را در اختیار داشت.
حبس خانگی رئیس امارات و جنگ قدرت میان آل نهیان
در آوریل ۲۰۱۹ فعالان اماراتی شبکههای اجتماعی فاش کردند که رئیس امارات به دستور برادرش محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، در اقامت اجباری به سر میبرد و رسانههای اماراتی درباره سرنوشت وی، مردم را فریب میدهند.
طی دو سال گذشته، با استمرار بیماری شیخ خلیفه بن زاید انتظار میرفت، محمد بن زاید به عنوان رئیس این کشور منصوب شود و این به مهمترین عامل تشدید اختلافات و جنگ قدرت در خاندان نهیان تبدیل شده بود. در همین راستا یک منبع اماراتی فاش کرد که محمد بن زاید، در میان تنش در روابط با «طحنون بن زاید»، برادرش و مشاور امنیت ملی این کشور، محافظان شخصی خود را تغییر داد.
در همین ارتباط، گزارشهای بسیاری منتشر شده که از جنگ قدرت مخفیانه بین «خالد»، پسر محمد بن زاید و عمویش، طحنون بن زاید به موازات گسترش نفوذ و منافع شخصی بین دو طرف سخن میگوید، طوری که این رقابت و رویارویی روی خاندان حاکم بر امارات اثر گذاشته است. این گزارشها تأکید میکنند، جنگ قدرت بین خالد و طحنون، ضمن ایجاد شکاف در خاندان زاید، آن را به دو گروه تقسیم کرده و از چند ماه گذشته روند شدیدتر و شتاب زدهتری به خود گرفته است.
طحنون بن زاید سمت مشاور امنیت ملی امارات را در اختیار دارد و مجموعهای از منافع و امتیازات اقتصادی و امنیتی را در داخل و خارج از امارات مدیریت میکند. اما خالد، پسر بزرگ ولی عهد ابوظبی است و چندین سمت از جمله رئیس دستگاه امنیتی دولت امارات را به عهده دارد.
تشییع جنازه مشکوک خلیفه بن زاید
اما در این بحبوحه یکی از موارد مشکوک و قابل توجه در مرگ خلیفه بن زاید مربوط به مراسم تشییع جنازه وی است که جنجال و علامت سوالهای زیادی را در رسانهها و شبکههای اجتماعی به راه انداخت. به فاصله کمی بعد از اعلام خبر مرگ خلیفه بن زاید و در حالی که انتظار میرفت مراسم با شکوهی برای تشییع جنازه وی برگزار گردد ناگهان تلویزیون امارات اعلام کرد که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی و تعدادی از شیوخ خاندان آل نهیان بعد از نماز مغرب بر جنازه خلیفه بن زاید در مسجد سلطان بن زاید نماز میت را اقامه کردند و او سپس در قبرستان البطین به خاک سپرده شد.
یکی دیگر از نکات مشکوک در مراسم تشییع جنازه خلیفه بن زاید این بود که تلویزیون رسمی امارات و یا رسانههای دیگر این کشور پوشش مراسم و فیلمبرداری از نماز میت و مراسم خاکسپاری را مستقیماً نادیده گرفتند. چند ساعت بعد خبرگزاری رسمی امارات صرفاً تصاویری از مراسم خاکسپاری شیخ خلیفه بن زاید منتشر کرد که در آن چند تن از نزدیکان وی حضور داشتند و همچنین تصاویر نشان میدهد که مراسم خاکسپاری قبل از اذان مغرب انجام شده است.
سپس فعالان در رسانههای اجتماعی تصاویری از قبری را منتشر کردند که به گفته آنها قبری است که خلیفه بن زاید در آن دفن شده است و شماری از افراد خانواده وی دور قبر نشستهاند. «حمد الشمسی» فعال اماراتی با ابراز تعجب از نحوه پوشش مراسم تشییع و دفن رئیس امارات اعلام کرد، تصویری درباره مراسم تشییع جنازه خلیفه بن زاید منتشر شده که در واقع متعلق به مراسم تشییع جنازه «حصه بنت محمد بن خلیفه زاید» در سال ۲۰۱۸ بوده است.
فعالان همچنین با اشاره به مراسم تشییع جنازه شیخ زاید، رئیس قبلی امارات در سال ۲۰۰۴ که بسیار مورد توجه قرار گرفته بود و تلویزیون رسمی امارات نماز میت را به صورت زنده پخش میکرد از نحوه پوشش مراسم تشییع و دفن خلیفه بن زاید ابراز تعجب کردند.
شباهت نحوه انتقال قدرت در عربستان و امارات
همه این موارد و همچنین نحوه انتقال قدرت در عربستان همانطور که گفته شد شرایط حکومتی عربستان در دوره فعلی را یادآوری میکند. محمد بن زاید عملا از سال ۲۰۱۴ که بیماری خلیفه بن زاید علنی شد امور امارات را به دست گرفته و در کنار محمد بن سلمان که همین وضعیت را از سال ۲۰۱۷ در عربستان دارد، یکی از معماران اصلی جنگ یمن بود.
در شرایط عادی انتظار میرود که محمد بن زاید رسما به عنوان رئیس امارات معرفی گردد؛ آرزویی که محمد بن سلمان نیز در عربستان دنبال میکند. در شرایطی که طبق گزارش رسانههای سعودی اوضاع جسمانی ملک سلمان رو به وخامت بوده و ممکن است زمان زیادی از عمر وی باقی نمانده باشد، بن سلمان در حال مقدمهچینی برای تصاحب بیدردسرِ تخت پادشاهی است.
هرچند که طی این سالها بن سلمان و بن زاید با سنتشکنی در منصب ولیعهدی عملا بر کشورهای خود حکومت میکردند، اما مرگ خلیفه بن زاید و مرگ احتمالی ملک سلمان تا حد زیادی میتواند دایره اختیارات دو ولیعهد را گسترش دهد که آثار آن نه تنها در داخل امارات و عربستان بلکه در کل منطقه دیده خواهد شد.
سیاستهای رئیس احتمالی امارات و آثار آن بر منطقه
در دوره اخیر امارات متحده عربی شاهد بزرگترین چرخشها و تعدیلها در عرصه سیاست خارجی بوده است. این کشور در شرایطی که در زمان اوج بحران سوریه در جبهه مخالفان دولت بشار اسد، قرار گرفت، در زمان بروز کودتا در ترکیه از سوی دولت رجب طیب اردوغان به همدستی و حمایت از کودتاچیان متهم شد و در زمان قطع روابط سیاسی عربستان با ایران (سال ۱۳۹۴)، روابطش را با کشورمان کاهش داد و در قضیه جنگ یمن نیز در جبهه عربستان قرار گرفت، حال تغییری اساسی در سیاست خارجی خود اعمال کرده است.
در واقع، امارات متحده عربی در چند سال اخیر کوشیده است تصویری از یک کشور عملگرا و منفعت محور از خود به نمایش بگذارد و خود را به عنوان بازیگری مطرح کند که با همه طرفها در منطقه در ارتباط بوده و در جستجوی منافع و توسعه تجارت و امنیت، روابط خارجی اش را در طیف وسیعی تعریف کرده که از محور مقاومت تا تلآویو در آن میگنجند. در این راستا این کشور بعد توافقات سیاسی و اقتصادی اخیری که با مقامات رژیم صهیونیستی داشته، تلاش میکند با نزدیک شدن به ایران و سوریه به عنوان کشورهای خط اول جبهه مقاومت و بهرهبرداری رسانهای از آن، بازی دو سر بردی را برای خود طراحی کند و خود را از زیر بار فشار افکار عمومی جهان اسلام خارج نماید.
تلاش برای کاهش تنش با ایران، تقویت همکاری اقتصادی با ترکیه، کمک به آتش بس با انصارالله یمن و خروج از جنگ در این کشور و پایان دادن به محاصره سیاسی اقتصادی قطر از جمله سیاستهایی است که بن زاید در دوره اخیر پیش گرفته و انتظار میرود در صورت رسیدن به منصب ریاست امارات آنها را به شکل پررنگتری اعمال کند.
یکی از سیاستهای جدید دیگری که محمد بن زاید به عنوان رئیس احتمالی جدید امارات در پیش گرفته فاصله گرفتن تدریجی از غرب و آمریکا و تلاش برای تشکیل ائتلافهای جدید در منطقه است که نمونه بارز آن در جریان بحران اوکراین مشاهده شد؛ جایی که امارات با اعلام بیطرفی در این بحران، عملا در جبهه روسیه و مقابل ایالات متحده ایستاد. این همان رویکردی است که محمد بن سلمان نیز پیش گرفت و البته روابط عربستان و آمریکا در سایه سیاستهای جدید بن سلمان وارد مرحلهای از تنشهای بیسابقه شده است.
البته سیاست بن سلمان و بن زاید با وجود برخی شباهتها، اما در چندین ایستگاه متفاوت از یکدیگر است. یکی از مهمترین ایستگاهها در این زمینه جنگ یمن است؛ جایی که ابوظبی به دنبال خروج سریع از جنگ بوده و عربستان همچنان در صدد کسب حداقل دستاورد از جنگ یمن است.
بنابراین در مرحله فعلی انتظار میرود که سیاستهای اخیر امارات در سایه حکومت محمد بن زاید با شتاب بیشتری دنبال شود. توجه به این نکته ضروری است که با وجود اختلافات در خاندان آل نهیان اما انتقال قدرت به محمد بن زاید در امارات نسبت به انتقال قدرت به محمد بن سلمان در عربستان، با چالشهای کمتری مواجه است و به نظر نمیرسد اتفاق تازه و جنجال برانگیزی در عرصه داخلی امارات رخ دهد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت تحولات منطقه محمد بن سلمان رجب طیب اردوغان انصارالله یمن محمد بن زاید ابوظبی طحنون بن زاید شیخ خلیفه بن زاید خلیفه بن زاید آل نهیان سلمان بن عبدالعزیز جنگ یمن امریکا عربستان ملک سلمان امارات یمن سعودی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت امارات متحده عربی مراسم تشییع جنازه خلیفه بن زاید محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی عنوان رئیس محمد بن سلمان رئیس امارات انتقال قدرت بن زاید ملک سلمان جنگ قدرت رسانه ها آل نهیان جنگ یمن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۰۷۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
انتخابات دوره دوم مجلس برای تکمیل نمایندگان دوره دوازدهم، آخر همین هفته برگزار می شود. در همین روزهای گذر از انتخابات ۱۱ اسفند تا دوره دوم، گمانه های مختلفی درباره هیئترئیسه و رئیس مجلس جدید و چیدمان مجلسی که از ۷ خرداد قرار است فعالیت خود را آغاز کند، مطرح شده است و در بسیاری از این گمانه ها به متزلزل بودن جایگاه محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اشاره میشود.
با توجه به اینکه موقعیت قالیباف در انتخابات اخیر نسبت به انتخابات مجلس یازدهم تضعیف شده و از جایگاه اول دوره قبل به جایگاه چهارم سقوط کرده است و بنابر اطلاعات از ورودیهای مجلس پیش رو که رویارویی با مجلس تندروتر را ترسیم میکند؛ احتمالاً او باید وارد بازی جدیدی شود و برای حفظ موقعیت بر سر میز مذاکره بنشیند و به سهمخواهیها پاسخ داده و امتیازاتی دهد تا بتواند صندلی ریاست را در مجلس دوازدهم هم حفظ کند.
شاید با توجه به اینکه مجلس قبل هم مجلسی اصولگرا و از نوع تندرو بوده است؛ این تصور پیش آید که او یکبار این راه را رفته و موفق هم بوده است اما کار او اینبار بسیار دشوارتر است چراکه تندروهایی پشت این میز نشستهاند که از زمان انتخابات و حتی پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات تاکنون به او تاختهاند. یکی در سخنانش از این سخن میگوید که «اگر رئیس شوم» این کار را میکردم یا آن کار را نمیکردم (مجتبی ذوالنور، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳) و آن یکی از آنچه باید هیئترئیسه انجام بدهد و توجه به خانه و ماشین و دفتر نمایندگان از سوی هر که در این موقعیت قرار میگیرد، میگوید(حمید رسایی، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳).
صندلیهای سبز بهارستان این بار میزبان تندروهای اصولگرایی است که حتی برای رسیدن به هیئترئیسه مجلس (به گفته برخی نمایندگان) از تخریب یکدیگر هم ابایی ندارند. صداوسیما نیز در هیزم این آتش دمید و در یکی از مصاحبههایش با منتخب دوره دوازدهم مجلس مجوز بردن اسم محمدباقر قالیباف، نماینده تهران و رئیس کنونی مجلس را صادر کرد. این مجوز باعث شد که شکاف و اختلافات اصولگرایان بیش از پیش از پرده برون اُفتد و خودنمایی کند.
در انتخابات اسفندماه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) که قرار است پشتوانه موقعیتی محمدباقر قالیباف در مجلس دوازدهم هم باشد، با جبهه پایداری دست به ائتلاف زد؛ ائتلافی که از جهت همسو بودن جبهه پایداری با دو لیست مهم مقابل لیست ائتلافی یعنی «صبح ایران» و «امنا» در ابعاد مختلف قرار گرفتند در یک سنگر این پیش بینی را ایجاد می کند که جبهه پایداری مؤتلف با شانا اگر در مجلس بعدی بخواهد همسویی با جریانی را در پیش بگیرد، بعید است با نمایندگان راهیافته از لیست امنا و صبح ایران به ائتلاف و همراهی نرسد.
مسلما این شرایط قطعاً به نفع قالیباف نخواهد بود و این امر هم موجب شده که این تصور ایجاد شود که قالیباف از همین حالا و در مجلس کنونی علاوه بر همراهی جریان تندروی موجود، سیگنالهای مثبتی را به تندروها در مجلس بعدی ارسال کند تا بتواند موقعیت فعلیاش را در دور بعدی هم حفظ کند؛ از جمله اینکه برخی حتی احتمال بازگشت طرحهایی مانند طرح صیانت به دستور کار مجلس در روزهای پایانی را در همین مسیر عنوان کردهاند.
مجلس دوازدهم و منتهیالیه اصولگرایی۳۲ کاندیدای انتخابات در تهران و ۵۸ کاندیدا در سطح کشور باید ۲۱ اردیبهشت برای رسیدن به بهارستان به کارزار دومین مرحله انتخابات قدم بگذارند و قطعاً نتایج این ۴۵ کرسی نیز بر وزنه هر یک از جریانهای موجود در مجلس اصولگرای بعدی مهم است. البته افرادی که با وجود نظارت استصوابی و ردصلاحیتهای بیسابقه (از نظر دلایل مطرحشده) و عدم مشارکت حداکثری به مجلس راه یافتند، اکثراً از یک طیف بزرگ و در زبان سیاسی ما اصولگرا هستند و البته با این چیدمان فعلی نمایندگان مجلس دوازدهم در این طیف، جمعیت بیشترش از منتهیالیه اصولگرایی یعنی تندروترین تشکلها هستند که برای تثبیت قدرت خود در مجلس آینده و حذف رقیبان یا گرفتن امتیاز از جمله در هیئت رئیسه مجلس بعدی دست به کار شدند و از همان ابتدا دست به تخریب یکدیگر بهویژه قالیباف زدند؛ که در نمونهی مشابه میتوان به بحث تلاش برای اقامت فرزندش در کانادا اشاره کرد.
در همین مسیر بسیاری به این رویکرد و تندرویها هشدار دادند، مثلاً اینکه جلال رشیدیکوچی، نماینده دوره یازدهم، مجلس آینده را مجلس تندرویها و تندروها پیشبینی کرده و معتقد است: «این جریان برای بقای خود احتیاج به دوقطبی کردن جامعه دارد و به این سمت میرود؛ پس تندتر عمل میکند.» بسیاری از تحلیلگران هم ورود آنها به مجلس را تامین خواسته اقلیت و نه همه مردم عنوان کردهاند که حتی قرار نیست این بار به افرادی که حول قالیباف حضور دارند، نقشی در تصمیمگیریها بدهند.
با این تصویر رسیدن قالیباف به ریاست مجلس حتی اگر بخش عمدهای از لیست ائتلافی شانا و پایداری در دور دوم هم رای بیاورند، کاری دشواری به نظر میرسد؛ رقابتی که با پایان دوره اول انتخابات شروع شد و به مرور شاهد تحرکاتی در این زمینه از سوی رایآورندگان هستیم.
رقابت بر سر رای نمایندگان شهرستاناز آنجا که رای نمایندگان شهرستان سرنوشت ریاست مجلس را تعیین میکند، شعارها و اقدامات همه برای جلب این آراست. منتخبی مانند حمید رسایی؛ «لزوم دادن خانه و خودرو توسط هیئت رئیسه مجلس» را مطرح میکند، درحالیکه در تمام ادوار نمایندگان از این امکانات بهره بردهاند. تحلیلها حاکی از آن است که این افراد سعی میکنند از امکانات مجلس و عدم آگاهی نمایندگان رای اولی شهرستانها برای رسیدن به ریاست تبلیغ کنند.
یا مجتبی ذوالنوری، نایبرئیس مجلس فعلی در سخنانش در تریبون مجلس اعلام میکند: «در حوزه کارکنان؛ اگر رئیس مجلس بنده شدم، از بیرون به صورت اتوبوسی و قطاری جمعیتی که هیچ آشنایی با مجلس ندارند آوردم و بر قله مسئولیتهای مجلس مستقر کردم، کارمندی که ۲۰ یا ۳۰ سال در انتظار این است که به قله برسد و بتواند تجربه چنددهساله خود را در خدمتگذاری بیشتر مصروف کند باید ارزش افزوده عمر خود را در اختیار یک نیروی بیرونی که با منجنیق بر نوک قله پرتاب شده، بگذارد.
آیا این کارمند انگیزه کاری و همیّت قسمتی در تحول مجلس را دارد؟ در حوزه نمایندگان مجلس؛ امروز در اثر تغییرات سالیان و تحولات آییننامه، شرایطی فراهم شده که مجلس نهتنها نمایندهمحور نیست بلکه هیئترئیسهمحور هم نیست و رئیسمحور است. مجلسی میتواند کارآمد باشد که همه نمایندگان در آن تأثیر و سهم داشته باشند.»
در این میان قالیباف هم دست روی دست نگذاشته که با تخریب، صندلی ریاست را از دست او دربیاورند. او همایش «آشنایی با روند حضور در مجلس و وظایف نمایندگی» را تقریباً یک ماه زودتر از موعد مقرر در این دوره برگزار کرد؛ آنهم در یکی از هتلهای معروف تهران. برخی این اقدام او را نمکگیر کردن نمایندگان شهرستان دانستند برای گرفتن رای اما قالیباف با این همایش با یک تیر دو نشان زد؛ اول اینکه نمایندگان وقتی با حقوق خود آشنا باشند، کمتر به وعده دادن امکاناتی که معمول آن در همه ادوار اجرایی شده توجه میکنند و در دام این تبلیغات گرفتار نمیشوند. از سوی دیگر بنا بر تحلیلها شاید میزبانی قالیباف را بیجواب نگذارند. این حرکت قالیباف دقیقاً در زمانی انجام شد که بسیاری نحوه برگزاریاش را تبلیغاتی دانستند.
ادعای رایزنی قالیباف برای ریاست مجلسیادداشتی در فضای تلگرام طی روزهای اخیر به قلم کامران غضنفری، کاندیدای مجلس دوازدهم منتشر شد و غضنفری در این یادداشت جلسهای که در مجلس داشته را تشریح کرده و ادعای رایزنی قالیباف برای رسیدن به ریاست مجلس دوازدهم را مطرح کرده است.
او که نظرش درباره ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم این است که قالیباف باید اول برادری خود را ثابت کند، در این یادداشت مینویسد: «در هنگام صرف ناهار نیز موضوع خودرو را مطرح کردند. پرسیدم مانند قضیه دوره قبل؟ گفتند نه، این بار نمایندگان را یکییکی یا چند تا چند تا به خودروسازهای داخلی معرفی میکنیم تا خودرو دریافت کنند. بحث اعطای وامهای چندصدمیلیونی نیز مطرح شد.»
او موضوع خودروها که حمید رسایی مطرح کرده را به قالیباف نسبت داده و تاکید میکند: «برداشت بنده از جلسه مذکور آن بود که با دادن وعده قرار گرفتن در کمیسیون مورد نظر، دادن وعده خودرو، وام و... قرار است نظر نمایندگان منتخب را نسبت به ریاست جناب قالیباف، جلب کنند. البته از یک ماه قبل نیز بنده از دوستان متعددی اخبار مشابهی را دریافت کرده بودم که با منتخبان شهرستانها تماس گرفته میشود و آنها را به مجلس دعوت میکنند و با دادن وعدههای مشابه، از آنان خواسته میشود که به ریاست ایشان رای بدهند. این شیوه نادرستی است که از نمایندهای خواسته شود تا در ازای وعدهها و امتیازاتی، به فرد خاصی رای بدهد. در واقع، چنین نمایندهای دیگر از خود استقلال نظر نخواهد داشت. این کار به نوعی توهین به نمایندگان محسوب میشود و اکثر نمایندگان با چنین شیوههایی مخالف هستند.»
او حتی ایراداتی از جمله نپرداختن به لایحه صیانت در دوره یازدهم مجلس را هم به عملکرد هیئترئیسه نسبت داد تا باز از پشت پردهها و رویکردها و رایزنیها خبر به میان آید.
البته که قالیباف از روی ضرورت و در مسیرِ دادن امتیازات کمتر به جریان مقابلش در مجلس و نشان دادن چهرهاش بهعنوان یک چهره موجه برای ریاست مجلس، ایراداتی که به عملکرد او در مجلس یازدهم وارد شده را به نحوی پاسخ میدهد و از عملکرد خود به عنوان رئیس مجلس دفاع کرده و ادعای جدیدی را مطرح میکند و از تغییر مجلس سنتی به یک مجلس نوین خبر میدهد.
او مژده میدهد که در چند روز آینده از اقدامی که در ۱۱۷ سال سابقه قانونگذاری کشور مشابه آن را نداشتهایم، رونمایی میکنند. چنانچه این رونمایی بیسابقه را میتوان در راستای روشنگری و البته افزایش قدرت چانهزنی او در برابر طیف مقابل و البته حفظ موقعیتش در پسِ تخریبها در فضای رسانهای و در محافل اصولگرایی قلمداد کرد.
قالیباف و همسویی با تندروها در مجلس یازدهمقالیباف برای ترسیم تصویری مناسب با انتخابات مجلس دوازدهم و مجلسی پیشرو، طی ماههای منتهی به انتخابات مجلس یازدهم در برهههای مختلف به تندروهای مجلس چراغ سبز نشان داد. این امر هم موجب شد که مجلس یازدهم رکورددار اصل هشتادوپنجی کردن لوایح و طرحهایی شود که با زندگی روزمره مردم گره خورده است.
او با همراهی در این زمینه و سکوت در برابر انتقادات به نظر میرسد که سیگنالهای مثبت به تندروها را در مجلس فعلی داده است، تا بتوانند در راستای تامین خواسته حامیانشان از فرصت بهره برده و فشار اعتراضات به آنها را بکاهد. حالا هم که طرح صیانت و احتمال نهایی شدن لایحه حجاب و عفاف در همین روزهای پایانی مجلس یازدهم مطرح است.
بر همین اساس به نظر میرسد، قالیباف در بازههای زمانی مختلف با مطالبات عدهای تندرو و خاص همراهی کرده است اما در نهایت او با توجه به طیف فعلی حامیانش و البته نوع برخورد و نگاهی که در این ۴ سال در مجلس از خود نشان داد، در منتهیالیه تندروی جبهه اصولگرایی قرار نگرفته و این موضوع هم موجب شد که در این گردونه ادوار مختلف انتخابات با ردصلاحیت گسترده، او چهرهای میانهروتر تلقی شود و شاید به همین دلیل است که او برخلاف دور قبل که نفر اول تهران بود، اینبار در رتبه چهارم نمایندگان منتخب تهران قرار گیرد و رسیدن به صندلی ریاست برایش دشوارتر شود.
البته تجربه سیاسی نشان میدهد رئیس مجلس الزاماً نفر اول شهر تهران یا حوزه انتخابیه یک نماینده نیست؛ چنانچه علی لاریجانی نیز دومین منتخب قم بود اما توانست مجدد ریاست مجلس را از آنِ خود کند. این نقطه قوتی است برای قالیباف اما شرایط لاریجانی با قالیباف بسیار متفاوت است. قالیباف باید آرای خود را از چنگ سوپرتندروها دربیاورد و رسیدن به این نتیجه تا به امروز برای قالیباف با اما و اگرهای بسیاری روبهرو است.
جلال محمودزاده، نماینده مهاباد و رئیس فراکسیون نمایندگان اهل سنت مجلس نیز معتقد است که قالیباف در مجلس دوازدهم مجبور است راهی بس دشوار را برای رسیدن به ریاست مجلس طی کند. او در تشریح راه ناهموار قالیباف میگوید: «دولت احساس میکند برای ریاست مجلس رقبایی وجود دارند و مانند مجلس قبل نیست. در حال حاضر ۵ نفر از منتخبین بهصورت مستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کردهاند؛ بنابراین شرایط مجلس دوازدهم مانند مجلس قبل نیست که قالیباف تنها کاندیدای ریاست مجلس باشد.»
او از اختلافات بهوجودآمده نیز نگذشته و در این مورد تاکید میکند: «از میان داوطلبین ریاست مجلس، چهرههایی حضور دارند که از قالیباف بیشتر به دولت نزدیک هستند. به همین دلیل یکی از دلایل علنی کردن اختلافات دولت و مجلس همین نکته است.»
درست است که قالیباف حامیانی داشته و به پشتوانه آن پا به میدان انتخابات مجلس گذاشت اما حمایت آنها برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس کافی به نظر نمیرسد.
احتمالاً میانهروها و طیف اقلیت سیاسی مجلس در رقابتی که اگر بین گزینه تندروها و طیف قالیباف شکل بگیرد، دست به همراهی با او خواهند زد اما قالیباف برای رسیدن به ریاست، نیاز به آرای بیشتری دارد و اگر ضرورتی از بیرون بر حضور قالیباف بر ریاست مجلس به میان نیاید، قالیباف چارهای جز جذب رای جبهه پایداری و طیفهای همسو با آن (جریان «امنا» و «صبح ایران») ندارد که آن هم بدون امتیازدهی صورت نمیگیرد و حالا با توجه به شواهد و قرائن مطرحشده به نظر میرسد مذاکرات آغاز شده و اگر قالیباف با همین روند خواهان دستیابی به صندلی ریاست مجلس باشد، با توجه به اینکه در سابقه سیاسی او بالا و پایین و حرکت در طیفهای مختلف اصولگرایی دیده شده است؛ احتمالاً با چهره جدیدی از قالیباف روبهرو خواهیم بود؛ چهرهای که برآمده از همراهی بیش از پیش با تندروهاست.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902933